محل تبلیغات شما



این روزها دیگه نه فکر فاصله سنی با بچم رو دارم نه هیچ چیز دیگه ای این روزها ذهنم خالیه بی هیچ رویایی بی هیچ علاقه درست یا غلطی این روزها منتظر هیچ عشقی نیستم این روزها خودمم و تو خودمم بیشتر از همیشه کمتر فکر میکنم کمتر حرف میزنم هیچ هم صحبتی ندارم تنها هم صحبتم خودمم منه من روحم تنهاتر از همیشه شده فیلم اوکیا دلمو میبره یادم میندازه هنوز قلبم پر از احساسه قلبم دلش میخواد اما من قربونش میرم و میگم نیست و تو باید تحمل کنی باید طاقت بیاری و اون طاقت میاره
کمی که پا به سن می‌گذاری و در جایگاه اجتماعی خاصی هم که باشی - مثلا معلم، هنرمند، چه می دانم آدم معروفی چیزی-، برای جوان‌تر ها جذاب می‌شوی. مثلا دیده ام بچه های کلاسم هرچه کم سن وسال ترند بیشتر مرا دوست دارند. چون وقتی در کلاس یا کافه یا . حرف می‌زنیم، به نظرشان می‌آید که من - امام جهل معاصر - خیلی می‌دانم. طول می‌کشد تا به سن من برسند و بفهمند آن چیزهایی که من امروز می‌دانم، فقط تجربه‌های خیلی معمولی برای آدمهای مثلا چهل ساله است.
در این لحظه واقعا از ته قلبم دلم روزی رو میخواد که رفتم پیشش، کاش امروز اون روز بود، یا حداقل کاش تکرار میشد و اون تکرار امروز میبود. آدم وقتی مریضه بیشتر احساس نیاز میکنه که چند روز پیش که لثه ش رو جراحی کرده بود و بی حال بود پیام داد کاش بودی.کاش منم اینقد دستم باز بود که میتونستم الان بهش پیام بدم یا زنگ بزنم بهش بگم که چقدر دلم براش تنگ شده چقد به صداش به حرفاش به سکوت های همراه با لبخندش نیاز دارم الان.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دندانسازی در شهرستان محلات